با سکوتی می توان صد راز گفت

قصه ها تعـریف کرد و لب نهفت

اینچـنین آرامـش آیـد در سکـوت

غنچه ی نجوا ازینرو ، شب شکفت

گـفـت و گـو زیـبـا تر آیـد با نگـاه

ماجرا گـوید چنین ، لب های جفت

گرچه مجنون می کند غوغای روز

سرّ شیرین می توان شب ها شنفت