حساب
ای نی ترانه بس کن ، شاید که خواب باشد
سـوز دل و غـم نـی ، او را نـه تاب باشد
آن مـاهـتـاب روشـن ، همتای آسـمان است
چـشمـی که مـی گشابـد ، شاید شهاب باشد
خوش می وزد نسیمی از کوی آن چو اختر
عـطر است یا که عـنـبـر ، شاید گلاب باشد
کاری صـواب کـردم چـون عارضـش ندیدم
بر دسـت بـوسـه دادم ، شـایـد ثـواب باشد
گـل هـای اطـلـسی را از صورتـش مـیفکن
بر آن رخ چـو مهتـاب ، شــاید نـقـاب باشد
صد بار اگـر بـدیـدی ، لب های خامشش را
صد بـار کن سـوالـت ، شـاید جـواب باشد
بـی اســتخاره بـایـد ، سوی صنم روان شد
در کـار خـیـر هـمـیـشـه ، بـایـد شتاب باشد
آشـفـتـه چـون ببینی ، گیسوی صد خمش را
بـتـخـانه ی دو عـالـم ، شـایـد خراب باشد
بـاید تو باشـی و گـل ، بسـتان و یـار و بلبل
گـر گـل به دسـت گیری ، وقـت شباب باشد

سـوز دل و غـم نـی ، او را نـه تاب باشد
آن مـاهـتـاب روشـن ، همتای آسـمان است
چـشمـی که مـی گشابـد ، شاید شهاب باشد
خوش می وزد نسیمی از کوی آن چو اختر
عـطر است یا که عـنـبـر ، شاید گلاب باشد
کاری صـواب کـردم چـون عارضـش ندیدم
بر دسـت بـوسـه دادم ، شـایـد ثـواب باشد
گـل هـای اطـلـسی را از صورتـش مـیفکن
بر آن رخ چـو مهتـاب ، شــاید نـقـاب باشد
صد بار اگـر بـدیـدی ، لب های خامشش را
صد بـار کن سـوالـت ، شـاید جـواب باشد
بـی اســتخاره بـایـد ، سوی صنم روان شد
در کـار خـیـر هـمـیـشـه ، بـایـد شتاب باشد
آشـفـتـه چـون ببینی ، گیسوی صد خمش را
بـتـخـانه ی دو عـالـم ، شـایـد خراب باشد
بـاید تو باشـی و گـل ، بسـتان و یـار و بلبل
گـر گـل به دسـت گیری ، وقـت شباب باشد
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۲ ساعت 9:15 توسط علی
|